پايداری اجتماعی در خانه ديروز و امروز

مقاله 94/08/15

در اين مقاله قصد بر آن است تا بحث خانه به صورتی معمارانه بر اساس شاخص هاي خانه و خانواده، به سنجش برده شود. تامین مسکنی پایدار، در برخی کشورهای پیشرفته جهان با هدف امنيت و همسو با شرایط محیطی پیش نهاده شده است. در ابتدا و پیش از آنکه به بحث ساختار مسکن پرداخته شود، لازم است تا اندکی نیز به بحث درباره مقیاس خانه در گذشته و حال و طراحی و اجرای نمای ساختمان رسيده شود و نمونه هاي موردي بررسي مي شود. بعد از آن مختصري درباره عوامل تأثیرگذار بر شکل‌گیری فضاهای مسکن در قالب خانواده و اجتماع پرداخته خواهد شد و كوشش خواهد شد در جهت ساماندهی اطلاعات در مقیاس خانه در گذشته و امروز ایران و عوامل موثر در شکل گیری ساختار کلی خانه کویر و فضاهای داخلی آن برشمرده مي شود. در ادامه به بررسی هر یک از جزء فضاهای مسکن به خصوص از نظر زندگی محیط رفتار حاکم برآنها در گذشته و مقایسه آن با زندگی امروز پرداخته مي شود تا شاید در این میان به پاسخی مناسب برای خانه امروز رسيده شود.

روش اتخاظ شده با توجه به کاربردی بودن، پژوهش در مبانی نظری و ارائه مصادیق از روی مقایسه ای و تطبیقی می باشد. براي گردآوري داده ها و اطلاعات از روش کتابخانه ای و ابزار فیش برداری و همينطور به منظور تجزيه و تحليل آن از روش رایانه ای و آمارگیری دستی استفاده خواهد شد.

1
2
3
4
4

مقیاس خانه

زندگي هايي که در قلعه های مسکونی در کویر ایران صورت می گرفت، نمونه قابل تاملی در این زمینه است. در نمونه ای چون قلعه خورانق ( تصوير 1) که تجربه حضور و گفت و شنود با ساکنان قدیمی آن را فراهم شد، مي توان فهميد که قلعه یک خانه بود که هریک از ساکنان در آن از یک تا چند اتاق داشتند. مقیاس خانه و قلعه یکی بود و تعریف حریم خصوصی و عمومی متفاوت از آنچه که اکنون است.

تصویر1: قلعه خورانق، نمونه ای از زندگی جمعی در خانواده ای گسترده

<br>

خانواده ها اکثرا ساختاری گسترده داشتند و در کنار یکدیگر در قلعه ای که مقیاس خانه ای یگانه را داشت، زندگی می کردند. خانه هایی که هم اکنون به خانه هایی تکرار شونده و جدا جدا در آن سوی جاده تبدیل شده اند و بسیار شبیه با خانه هایی که در محلات فقیر نشین شهرهای بزرگ ساخته می شوند (تصویر 2)، کمتر ردپایی از لطائف خانه های پیشین در آن یافت می شود. در سایر شهرها این نظام حداقل در مقیاس محله گسترده می شد و گاهی خود خانه ها در مقیاس یک محله امروزی گسترده بود. نمونه هایی از این خانه ها در محله فهادان یزد فراوان یافت می شود (تصویر3).

تصوير 2: خورانق، مسكن امروزی

<Br>

تصویر3: یزد، پلان خانه ای در محله فهادان

<Br>

اما این نظام روز به روز کوچکتر می شود و تا جایی به پیش می رود که دیگر حیاط های آپارتمان ها نیز جزیی از خانه محسوب نمی شوند و غریبگی از دم در خانه آغاز می گردد. در چنین روزگاری که مرز بین خارج و داخل تنها یک در است، ناهنجاریهای اخلاقی و نابسامانیهای اجتماعی رو به فزونی است. ایجاد سلسله مراتب میان حریم خصوصی و عمومی مطلبی است که راه حل های فراوانی دارد و از دغدغه های طراحان مسکن و مجتمع های مسکونی است. از دیگر سوی، مسکن به عنوان اولین کانون ایجاد تعادل در تعاملات فردی و جمعی انسان قابل بررسی است. اولین کانون برقراری پیوندهای من و ما. هر انسان از شکل گیری اولین نهادهای شخصیتی خویش و درک هویت خویش تا برقراری اصیل ترین پیوندهای زندگی اجتماعی، اولین تجربه ها را در کانون خانه و خانواده کسب خواهد کرد. ازمن تا ما طیف پیوسته ای از پیوندهای اجتماعی قابل پژوهش است. طیفی که در یک سوی آن کمونیسم قرار دارد و در دیگر سوی آن مدرنیسم.

در جوامع کمونیستی که عموما از انقلاب های نظامهای کارگری و بدنبال آن تشکیل حکومتهای مارکسیستی شکل گرفته اند، آنچه حکمفرماست، خواست جمع است (نیاز همگان) و حکومتها بر همه امور تصدی دارند و اساس بر محوریت زندگی جمعی است حتی در خصوصی ترین فعالیتهای شخصی مجتمع های مسکونی احداث شده (مبتنی بر این نوع از زندگی) موید این مدعاست، به عنوان نمونه در نظر گرفتن آشپزخانه و سرویس مشترک برای چند واحد مسکونی،در اینجا هیچ من¬ی در کار نیست، همه چیزما ست.

مفسری که به نارسایی های عادی انسانها توجه دارد، سازنده ای که امیال اشتراکی را راضی می کند، مدیر مدرسه ای که از اندیشه های عامیانه کمک می گیرد، هر کدام به گونه ای روح را می کشند و با بزرگ کردن عناصر مشترک، ویژگیهای فردی را نادیده می گیرند. در برخی شرایط فرد باید قربانی شود و گرنه جامعه ای وجود نخواهد داشت و انسان از انزوا خواهد مرد. اما همه از خود می پرسند: چگونه باید عوامل فردی و اشتراکی را در شخصیت انسان متعادل کرد؟ هواداران یکنواختی و یکسانی، با حذف سنت فرد گرایی از زندگی مدرن بدون برخورد با مخالفت مهمی افکار خود را توسعه داده اند. ارتباط جامعه، تولید و پرورش نمادهای جامعه کمونیستی یا سرمایه داری هستند و هر دو از این جهت همانند هم هستند. کارگری که مراقب عملکرد صحیح ماشین در کارخانه ای است، از خود چیزی به آنچه که ماشین تولید می کند، نمی افزاید. تولیدات ماشینی، یکسان و غیر فردی است و جز برای انسان ماشینی هیچ رضایتی را برای استفاده کننده به همراه نمی آورد. تولیدات دستی برای افراد لذت بخش است چون آنها نشانگر خلق و خوی استاد کارند، هر ناهمگونی، هر ویژگی و هر تفاوتی نتیجه یک تصمیم گیری در لحظه ساخت است.

در دیگـر سوی، مدرنیست ها قـرار دارنـد. مدرنیسـم تجلیگـاه مـن است: خانه من، حیاط خانه من، اتاق من، سرویس اتاق من و ... در این نوع زندگی وقتی پایش را از دربِ خانه بیرون می نهد غریبه می‌شود، این طرفِ درب آشنا و آن طرفِ درب غریبه و دیگر او هیچ تعلقی به آن طرفِ درب ندارد و آن طرفِ درب هم به او تعلق ندارد. مرز بین من و ما یک درب است. مرز بین آشنا بودن و غریبه بودن، مرز بین تعلق داشتن و تعلق نداشتن و این مساله عواقب بدی دارد: مثلا کم شدن احساس مسؤلیت انسان نسبت به هر آنچه احساس می کند مالِ او نیست.

مدرنیسم و کمونیسم به نوعی والد و مولود یکدیگرند. در روزگاری نه چندان دور، عهد سنت الاولیـن، نگاه به مـن و مـا و تعاملات ایـن دو، کالبدی بوده نه عملکردی و بهترین تعادل نیز برقرار بوده. در آن دوران نظام محلات یا طبقاتی بود: ارتش داران، موبدان، استریوشان و ... یا مبتنی بر حرفه سکنه بود: محله شعربافان، کاسه گران، قنادان و ... سلسله مراتب و نظامها از جزء تا کل در طیفی پیوسته و نه گسسته (همچون زندگی امروزین) در امتداد یکدیگر قرار گرفته بودند: سه دری و پنج دری، اندرونی و بیرونی، دالان، هشتی، سـردر، سکـو، کوچه، ساباط، واشدگاه، مرکز محله، خیابان، بازار، دالان، سوق، تیمچه، حجره و ... .سخت بود که گفته شود اینجا من هستم وآنجا ما، چون اصولا ساختار، ساختارکالبدی بود و فرد محوری وجمع محوری ملاک نبود بلکه خدا محوری ملاک می بود. سنگ بنای یک شهر دوست داشتنی از یک خانه و محله دوست داشتنی آغاز می شود و خانه مطلوب هم نمی تواند مانند جزیره ای جدا از دریای متلاطم ایجاد شود. مسکن مطلوب تنها در یک شهر مطلوب معنی می یابد.

در زمینه ‌ی معماری، می تـوان مجموعه تاثیرات این انقلاب عظیم را به دو گروه تقسیم كرد: اول تاثیر بر مصالح و روشهای ساختمانی و دوم تاثیر برهمه ی افراد و گروههایی كه با امر معماری ارتباط دارند، اعم از معمار، ‌سازنده و مخاطب. تولید صنعتی به نحوی فرا گیر همه‌ی مصالحی كه امروز در ساخت بنا كاربرد دارند را برگرفته است و از دیگر سو منجر به بوجود آمدن روش و یا مجموعه ای از روشهای ساختمانی خاص گردیده كه در كشورهای پیشرفته به لحاظ صنعتی در غالب صنعـت ساختمان سازی گرد آمده اند و شكل استاندارد به خود گرفته اند. همانگونه كه صنعت، ماشین را جایگـزین انسان كـرد، در كلیه محصولاتی كه حاصل تولید صنعتی می باشند نیز، مجموعه ای از خصوصیتهای نو جایگزین چیزی شد كه در گذشته به سبب روش تولید خاص خود بدست می آمد. اما حال دیگـر روش عوض شده است. صنعت، كیفیت را با كمیت، آرامـش را با آسایش، كهنه را با نـو و كند را با سریـع و در نهایت زندگی را با سه گانه ی معـروفش مبادله كرد. هر یك از دیگری خالی ولی همه برای نیل به دیگری .

در امر ساختمان، محصولات تولیدی صنعت، انبوهی ازعناصری هستند كـه در هرگونه از آنها، همگی حاوی خصوصیتهای مشابه هم گردیده اند. از آنجا كه چنین شباهتی هـیچگونه تمایزی بین آنها ایجاد نمی كند، لذا فقط بدین شرط كه به عملكرد خواسته شده پاسخگو باشند، می توانند در هر جای ساختمان بكار روند. این امر به تدریج باعث بروز عدم حساسیت و آگاهی نسبت به بكارگیری درست مصالح و همچنین روش استقرار آنها می گردد.

تصویر 4: ساختمان امروزی، مصالح و روش ساخت

<Br>

تصویر 5: كاشی كاری، خانقاه شیخ عبدالصمد نطنز

<Br>

به عبارت دیگر روش را چیزی تعیین نمی كند مگر نتیجه نهایی. آجر انباشته می شود، كاشی و سنگ چسبانده می شود، فقط برای نیل به منظور نهایی. در صورتیكه چنین دیدگاهی به طـور واضح بدون توجه به خصوصیات ذاتی آجر و كاشی و معنای دیوار اتخاذ شده است. به تعبیر دیگر روش در راستای كاربرد فراموش می شود و ارزشی كه در گذشته بـر روش هم شامل می گردد كم كم فراموش می گردد. بهترین مثال در ایـن زمینه شایـد مثال تغییرات استفاده از كاشی در معماری ایران باشد. امروز كاشی به عنوان مصالحی مقاوم در جایی كاربرد دارد كه سطح با رطوبت تماس زیادی دارد و یا در معرض بر خورد و ضربه قرار دارد و به عنوان مصالحی كه به خوبی قابل شستشو است، در نظر گرفته می شود. اما وقتی در تاریخ معماری گذشته جستجو شود، مشاهده می شود كه وقتی هنر استفاده از آجر و گچ به اوج تكامل خود در دوره ‌ی ایلخانی و تیموری نزدیك شـد، كاشی كم كم به عنوان مصالحی كه از دیگر انـواع ارزشمندتر است، پدیدار می شود. در ابتدا كاشی به صورت نگین و در بین درزها و رجهای آجری و بعدها پوشاننده‌ی سطح فضاهای محدود و خاص مثل گنبدها، سردرها و غیره و بعدها در اوج صفویه، پوشاننده كل سطح بنا می شود (تصاویر 4 و 5). این در شرایطی است كه ملاك استفـاده از كاشی مقاومت و دوام در مقابل عوامل جوی نبوده، بلكه برای افزودن بر ارزش دیواری است كه در طول سالیان به شكل همیشگی ظاهر می شده است. یا شاید بتوان گفت كه دیوار، شایسته پذیرش عنصری با ارزش گردیده است. این در واقع كشف دوباره‌ی دیوار بوده است. از جانبی دیگر تاثیر صنعت بر مخاطبین معماری بسیار عمیق تر بوده است. زیرا علاوه بر آنكه دانش و مهارت صنعتی شده را در اختیار فرد می گذارد، بر بینش او در طول سالیان موثرخواهد بود .

جالب آنکه بسیارند آنهایی که از این اوضاع به خشم آمده اند، اما عمل انسانها با تفکراتشان متفاوت است و البته در این آشفته بازار تنها ثابت بودن فطرت انسانی است که انسان را به بازگشتی دوباره به حقیقت صحیح امیدوار می نماید.

" به نشانه های ابلهانه این تمدن چندش آور درون خانه های آبرومند خود بنگرید که بی شباهت به خانه های خرگوش نیستند ... تعجبی ندارد اگر خانه های ما کسالت آور و ناخـوشاینـدنـد، زیرا کسی که درون این خانه ها زندگی می کند از زندگی به مراتب یکنواخت و کسالت بارتری برخوردار است. بسیار خوب. پس چرا ما که همیشه این چیزها را می دانستیم، این آداب و رسوم پست و کثیف را عوض نمی کنیم؟ من مطمئنم که بسیاری از ما تا کنون این کار را کرده اند. چرا به طور ساده زندگی نمی‌کنیم و دوستانمان را نیز ترغیب نمی کنیم. دوستانی که خیلی مایلیم از خجالت زحمتشان در آییم؟ " .

" طراحان حرفه ای به این درک رسیده اند که باید آهسته گام برداشت، صراحت داشت و مشاهدات قابل پیش بینی را منتشر کرد" .

تصویر 6: ساختمان سنتی، مصالح و روش ساخت

<Br>

بیشتر معماران، طراحان و برنامه ریزان، انبوهی پالایش نشده از اطلاعات و عقاید مردم در مورد فضای کالبدی و سازماندهی آن دارند که هنوز نظم نیافته است.

مختصری دربارة عوامل تأثیرگذار بر شکل‌گیری فضاهای مسکن

اگرچه اقلیم به عنوان عاملی اصلی نحوه شکل گیری بافت و ساختار کلی،شکل گیری خانه را تحت تاثیر قرار می دهد ، اما عامل اصلی شکل دهنده فضای داخلی خانه ها ، فرهنگ زندگی مردمان آن سرزمین است.

" در رهگذران این جهان پهناور در می یابیم که در اقلیم های مشابه، معماری های بومی متفاوتی مشاهده می شوند، زیرا هر جامعه ، در رابطه با جهت گیری ها و تحرکات درونی و برخوردهایش با جوامع دیگر، شکل می پذیرد و فرهنگ، با استیلای که بر ساخت جامعه دارد و در ارتباط با پدیده ها و رویدادهای روزمره آن، همچنان در طول زمان به صورت مؤلفه ای ناگسستنی از مردم ساکن سرزمین ها در جریان است. علاوه بر آن، فرهنگ مبتنی بر خصوصیات سرزمینی و بر مجموعه رویدادهای تاریخی، دارای قدرتی شگرف بر انگیزه های انسانها ست و به صورتی فعال در روند شکل گیری معماری بومی تاثیرگذار است" .

تصویر 7:گذری در یزد با طاق نماهای متوالی

<Br>

راپاپورت (1977) پنج جنبه اصلی فرهنگ را که در شکل گیری فضای داخلی خانه ها موثر بوده معرفی کرده است:

1. نحوه انجام فعالیتهای اصلی

2. ساختار خانواده

3. نقش جنسیت ها

4. فرآیند روابط اجتماعی

5. نگرش به خلوت

" در فرهنگهای مختلف فعالیتهایی چون خوابیدن، پخت و پز و خوردن متفاوت هستند. در بعضی فرهنگها مردان اول شروع به خوردن می کنند، در فرهنگهای دیگری ، خانواده با هم شروع به خوردن می کنند. در بعضی فرهنگها مردم روی زمین و در دیگری روی صندلی و پشت میز می نشینند. این تفاوتها مواردی از طراحی چون ارتفاع کف پنجره، نیازهای فضایی و محل درها را تحت تاثیر قرار میدهند. عادت های خوابیدن نیز متفاوت است، محیط رفتاری اتاق خواب به گونه ای جهانی نیست. در آب و هوای گرم مردان ممکن است در فضای باز بخوابند. در بسیاری از خانه های دارای تهویه مناسب در ایران، خوابیدن در فضای باز هنوز هم رایج است " .

در جامعه ایران نحوه انجام فعالیتهای اصلی هنوز آنچنان که باید ساز و کار مشخصی ندارد و تقریبا از خانه به خانه متفاوت شده است. سردرگمی میان میز غذا خوری و کابینت قسمت آشپزخانه اوین و یا سفره انداختن روی زمین هنوز در هنگام صرف وعده های غذایی در بین خانواده ها جریان دارد. این امر بیش از همه به حضور عناصر متعلق به معماری مدرن بر می گردد که اگر چه حضورشان در مسکن ملیتهای گوناگون به تبع معماری جهانی بسیار سریع بود، اما مکـان - رفتارهای متفاوتی را در میان اقوام مختلف یافته اند. در بیشتر خانه های ایرانی که آشپزخانه اوپن دارند صرف وعده های غذا بر روی اوپن آشپزخانه امری ناشناخته است و این فضا بیشتر به عنوان دکور استفاده می شود. در حالیکه در کشورهای غربی مکان - رفتار صرف وعده های غذایی است.

تصویر 8: کاربرد تزیینی اپن آشپزخانه

<Br>

تصویر 9: كربرد تزیینی اپن آشپزخانه و میز ناهار خوری

<Br>

" شیوه زیست می تواند از طریق نقش های مردم و قرارگاه های رفتاری آنها درک شود . تفاوت شیوه های زندگی محلی و شهری تفاوتهای مهمی را در کاربرد طراحی شهری و طراحی محیط موجب می شود . در طراحی مسکن، مکان تمرکز فعالیت های خانه، چگونگی تعامل مردم، میزان خانگی بودن فعالیتها و نهاد خانواده عوامل موثری در تدوین اهداف طراحی اند " .

بسیارند مردمانی که هنوز حتی در صورت نقل مکان، به آرایشگاه محله قدیم خود می روند و برای خوردن بستنی از این سر شهر به آن سر شهر می روند تا بستنی فلان مغازه را بخورند. این افراد که به زندگی محلی عادت داشته اند از شتاب دوران مدرن جا مانده اند و خرید از تک تک مغازه هایی را که صاحبان آن را می شناسند به خرید از مراکز خریدی که به جای ارتباط با خریدار با مارک کالا ارتباط برقرار می کنند، ترجیح می دهند. شاید ایجاد خدمات پس از فروش و امثالهم گامی موثر در همین جهت بوده است که خریدار، هنگام خرید بتواند به کالا اعتماد کند، با آنکه شخص فروشنده را نمی شناسد.

ساختار خانواده، از عوامل مهم در طراحی داخل خانه ها و حتی محله هاست. در تعاریف، خانواده های هسته ای و گسترده از هم متمایز شده اند. خانواده گسترده به سه گونه تقسیم شده است: گسترده افقی، گسترده عمودی و هر دو. در خانواده های گسترده افقی خویشاوندان از یک نسل زندگی می کنند و فضاهای کالبدی خانه باید با اجتماع افراد خانواده در مناسبت های مختلف قابل تطبیق باشند. در خانواده های گسترده عمودی سه نسل در کنار یکدیگر زندگی می کنند و فضاهای خواب خانه اهمیت بیشتری دارند. وقتی خانواده به طور عمودی و افقی گسترده است، نیازهای فضایی باز هم بیشتر می شود. در خانواده های هسته ای، رابطه متقابل بین زن و شوهر و فرزندان است. در خارج خانواده رابطه با دوستان بیشتر از رابطه با خانواده است. وقتی که این الگو با شیوه زندگی خانه محور همراه شود، خانه های تک خانواری بهتر کار می کنند. در این صورت کاربری زمین تخصصی تر می شود. استخرهای شنای خصوصی و فعالیت های ویژه خانواده در حیاط خصوصی خانه شکل می گیرند. تغییر ساختار خانواده در ایران طی دو نسل پیش از ساختار گسترده به هسته ای تغییرات فراوانی را در شکل فضاهای داخلی مسکن ایجاد کرده است، اما این تغییرات در طراحی محله ها لحاظ نشده است. از طرفی اگر تمامی اهالی یک محله با هم خویشاوند باشند، فضای عمومی کوچکی برای پذیرش غریبه ها ایجاد می شود و این در حالی است که در مناطق مسکونی که خانواده های هسته ای زندگی می کنند، شمار فضای عمومی و خصوصی بسیار زیاد (به تعداد خانواده ها) می شود و فضای عمومی مورد توافق جمع از مجموعه این فضاهای عمومی تشکیل می شود .

اکنون باید به این مطلب نیز اندیشید که طراحی های جدید برای خانواده های هسته ای طراحی می شود که جایگزین خانواده های گسترده پیشین شده اند و این مطلب در طراحی محله، توجه به ایجاد فضاهای جمعی را ضروری می نماید. به عنوان مثال در گذشته شاید آنچه که خانه خوانده می شد از مقیاس محله کنونی نیز فراتر بوده است و بنابراین کلیه نیاز های جمعی نیز در فضای کالبدی داخل و مابین واحدهای مختلف یک خانه ایجاد می گردیده است. در زندگی پیشین بهار خواب یک فضای جمعی برای مردهای یک خانواده گسترده بود ولی در زندگی امروز باید به عنوان یک فضای خصوصی برای یک خانواده هسته ای در نظر گرفته شود و آنقدر محرمیت لازم را داشته باشد که بتواند مورد استفاده تمامی اهالی این خانواده اعم از زن و مرد قرار گیرد. از سوی دیگر باید در نظر داشت که می بایست فضایی جمعی جایگزین فضای بهارخواب پیشین شود تا فضای جمعی مابین چند خانواده هسته ای در مقیاس یک همسایگی کوچک شکل بگیرد.

" ویژگیهای محیط جغرافیایی به ویژه آب و هوا و توپو گرافی زمین، توزیع و شکل قرارگاه های رفتاری را تحت تاثیر قرار می دهند. بین فرهنگ و آب و هوا رابطه وجود دارد. شیوه نحوه استفاده از خانه، ساختمان و فضای باز، نوع فعالیتها(بویژه فعالیتهای تفریحی)، ویژگیهای طبیعی و اقلیمی یک منطقه اند" .

تصـویر 10: قلعه خورانق ، بهار خواب

<Br>

تصویر 11: خانه ای در اقلیم خزری

<Br>

تصویر 12: خانه ای در اقلیم كویری

<Br>

با آنکه خانه های شمال ایران و خانه های کویری ایران هر دو ایوان دارند اما نحوه شکل گیری ایوان در این دو نمونه آنقدر متفاوت است که کمتر با دیدن هر یک از آن دو این امکان وجود دارد که دیگری در ذهن متبادر شود این ایوان ها در زیر سایه محیط خویش چه از لحاظ تناسبات و چه از لحاظ اینکه مکان – رفتار چه گونه ای از فعالیتها باشند، متفاوتند (تصاویر11 و12).

سازمان فضایی مسکن در یزد

کوچه ها از طریق بازار، را ه به سوی محلات می گشایند و به تدریج به راههای کوچکتر و خصوصی تر تقسیم می شود. بازار به گذر، گذر به کوچه، کوچه به دربند و... راههایی که به وسیله دیوارهای بلند یا پوسته خارجی خانه ها، از سایه مطبوع برخوردار است و مکان مناسبی برای روزهای گرم تابستان عرضه می کند . " معماری یزد نسبت به شهرهای اطراف آن مانند بزرگی پایتخت یک کشور به شهرهای دیگر آن است" .

اگرچه گونه شناسی مسکن یزد فراتر از نمونه هایِ گرد بسته (حیاط مرکزی) می باشد و نمونه هایی چون خانه های چهار صفه و یکطرفه در آن یافت می شود، اما آنچه به عنوان تیپ غالب مسکن در یزد مطرح است و بیشتر به آن پرداخته خواهد شد، همان نوع حیاط مرکزی است. فضاهای خانه سنتی در سطوح افقی و عمودی نظم می گیرد. در سطح افق، بر اساس سلسله مراتب دسترسی از بیرون و لایه بندی نور و تاریکی نسبت به هسته مرکزی حیاط است و در سطح عمودی، بر اساس مسیر و خیز آب تعیین می شود .

روند شکل گیری یک خانه سنتی در یزد با قرارگیری حیاط اصلی آغاز می‌شود. در خانه سنتی بر خلاف معمول که قسمتهای پر تعیین کننده فضای خالی است، این قسمت خالی فضاست که به سایر فضاها شکل می دهد. حیاط اصلی معمولا فرمی مستطیل شکل دارد و کشیدگی آن در جهت شمال شرقی - جنوب غربی است. سردر ورودی، هشتی، دالان و حیاط ردیف سلسله مراتب فضاهایی است که با حفظ محرمیت باغ درونی دسترسی به اندرون خانه را ممکن می سازد. لایه‌های اطراف حیاط به ترتیب مکان اطاقها ست که مستقیما با نور، آب، گیاه، هوا و به طور کلی با باغ درونی در تماس هستند. اطاقهای سه دری، پنج دری، تالار، بادگیر، ارسی ، بالاخانه ، گوشوار و تخت گاه در اطراف حیاط جا می گیرند.

در لایه دوم، نسبت به حیاط، فضاهایی جا می گیرد که به علت دوری از حیاط، ناگزیر از بهره وری نور و هوا از طریق نور گیر سقفی است. فضاهای آشپزخانه، هشتی، ورودی، اصطبل و حمام در این ردیف قرار می گیرد. درخانه سنتی دو ردیف اتاق وجود دارد: اتاقهای با ارتفاع بلند، اتاقهای با ارتفاع کوتاه. نظم این دو ردیف اتاق برگرد حیاط از پیش معین است و همواره اتاقهای با ارتفاع بلند بر محورهای قرینه حیاط و اتاقهای با ارتفاع کوتاه در طرفین محورهای قرینه حیاط قرار می گیرند.

اطاق های با ارتفاع بلند عبارت است از: تالار و بادگیر، سه دری با عمق زیاد، پنج دری با عمق کم، اطاق ارسی سه یا پنج لنگه. اطاق های با ارتفاع کوتاه عبارتست از: تخت گاه، گوشوار، سه دری، بالاخانه و ارسی. بسته به فصل، هر یک از این اطاقها در جانبی خاص از حیاط قرار می‌گیرند. آرایش صورت ظاهری و نمای رو به حیاط اطاقها، موازنه ای بین تابش اشعه خورشید و نوع کارکرد فصلی اطاق است (تصویر 2- 26).

تصـویر 13: یزد، مجموعه ای مسکونی اعیانی ، فامیل عربها

<Br>

" موضوع ارتباط با طبیعت و برخورد و هماهنگی با آن، مانند اغلب نقاط ایران كوچ داخلی را به همراه داشته است. براین اساس فضاهای خانه به تابستان نشین و زمستان نشین تقسیم می شده است. قسمت تابستانی فضاهایی مثل زیرزمین، تالار، حوضخانه، پایاب و طنبی را شامل می شود . در قسمت زمستانی فضاهایی مثل طهرانی، سه دری، پنج دری، بالا خانه و كرسی خانه ساخته شده است. بخش تابستان نشین خانه در جبهه قبلی و فضاهای زمستانی در جبهه ی مقابل و غربی ساخته می شده است. معمولا در جبهه ‌ی شرقی به دلیل تابش نور آفتاب غرب طاقنما و ایوانهای كوچكی ردیف بندی می شود. ولی در بعضی از خانه ها در این جبهه فضاهای مختلف ساخته شده می شده است. فضاهای دیگری مثل هشتی، مطبخ ، مستراح، حمام، انبار، چاه خانه و غیره در خانه ها وجود داشته اند " .

اطاق های اطراف حیاط در سطحی بالاتر از کف، بر روی تخت گاهی به ارتفاع تقریبی 9 تا 10 گره (برابر 50 تا 60 سانتی متر) بنا می شود. چهار دیوار حیاط، بیانگر چهار فصل بوده و تعلق هر ردیف از اطاقها به فصلی خاص، مکان اتصال آن را به حیاط تعیین می کند.

ترکیب انواع اطاق در اطراف حیاط، تابع مکان اقلیمی آنهاست. تالار، بادگیرو تابستان نشین رو به شمال شرقی است. اطاق با تیغه های آفتابگیر در صبح، بهار و پاییز نشین رو به جنوب شرقی است. اطاق با نمای ارسی خاص کلیه فصول و به خصوص زمستان نشین و رو به جنوب غربی است. جانب رو به شمال غربی، عموما با دیواری مزین به درگاه و طاقچه آرایش می شود و کمتر مکان قرار گرفتن اتاقی است. مگر به علت شکل خاص زمین و یا قرینه سازی، که در این صورت، اطاق جای گرفته رو به شمال غربی تنها زمستان نشین است .

کارکرد فضاهای اطراف حیاط براساس خاصی نیست، بلکه بر حسب روز، ماه، سال و به فراخور زمان جوابگوی نیازی متفاوت است. از سوی دیگر هریک از اطاقها وظیفه اقلیمی خاصی بر عهده می گیرند و می توانند کارکردی متفاوت داشته باشند .

نام نهادن فضاها براساس عملكرد آنها، نشان از معیار تقسیم بندی حوزه های رفتاری در خانه دارد. اینكه آدمی در زندگی خود به مكانی نیاز دارد كه حداقل برای مدتی دور از بقیه باشد تا بتواند به وجودی رجوع كند، امری بدیهی است. در معماری خانه سنتی حاشیه كویر همین گونه بوده است. علاوه بر اتاقهایی كه در آنها كار و زندگی و فعالیت و مهمانی انجام می گرفته (كه اغلب همگی در یك تالار بزرگ تابستانی یا زمستانی بوده است) اتاق و اتاقهایی هم وجود داشته كه به فرد یا فعالیتی خاص اختصاص پیدا می كرده، در عین اینكه نام فضا نشانی از عملكرد آن نداشته است. آنچه معرف فضا است محل استقرار و میزان برخورداری از حیاط مركزی خانه است: میزان گشودگی ها، تعداد درهایی كه به حیاط باز می شود، دو دری، سه دری، پنج دری و هفت دری كه هر چه این تعداد افزایش می یابد بر اهمیت آن افزوده شده و كاربرد آن متفاوت خواهد بود. چنین خانه ای محمل است و نـه محـل بـروز فعالیت و رفتـاری خاص. به نظـر می رسد كه این طـرز تلقی بسیار به معـماری از فضا نزدیك می باشد. در مقام مقایسه شاید بتوان حاكمیت عملكرد بر فضا را بیشتر در تولیدات حاصل از طراحی صنعتی و مهمترین آنها اتومبیل مشاهده كرد. اگر چه در اتومبیل طراح به دنبال دستیابی به یك فضای مطلوب و مجهز نیزاست، اما چنین فضایی بیشتر به منظور بروز رفتار یا رفتارهایی از پیش تعیین شده در نظر گرفته می شود .

ارتباط فضاها در این نوع از معماری از طریق راهروها و حیاط صورت می گیرد و شاید این مطلب مهمترین عاملی باشد که در ساختار کلی، تفاوت میان مسکن قدیم و جدید محسوب می شود. اتصال اتاقها در گرد حیاط هیچگاه مستقیم نیست و همواره حد فاصل بین یک اتاق و اطاق دیگر به وسیله فضای راهرو یا تخت گاه پر می شود. بنابراین آهنگ قرار گرفتن اتاقها در کنار یکدیگر، یکی از دو صورت زیر است: اتاق، راهرو، اتاق، تخت گاه، اتاق. با ثابت نگه داشتن نمای اطاقها با دو طبقه ارتفاع و رعایت مکان طبیعی آنها در اطراف حیاط تناسب متنوعی از حیاط حاصل می شود .

در برخی از خانه ها که فرم حیاط هشت ضلعی است و ابعاد اجازه می دهد، این ارتباط با حذف راهروها از طریق حیاط و با استفاده از فضای تقسیم در کنج صورت می گیرد. به درون کشیدن فضاهای ارتباطی با حفظ این الگو به چند حالت گوناگون ممکن است كه ساده ترین راهی که می توان در نظر داشت، این است که یک سری راهروی سر پوشیده در ضلع مجاور حیاط ایجاد نماییم. در این حالت نور مستقیم از اتاقها حذف می شود و مهمتر آنکه ارتباط بی واسطه اتاقها با حیاط از بین می رود. در این حالت می توان فرض کرد که حیاطی دیگر در سوی دیگر اتاقها تعریف شده. اینگونه از حل مساله مفهوم حیاط را عوض می کند و یک تعریف جدید است اما در عین حال می تواند در برخی موارد نتیجه خوبی داشته باشد. در این حالت راهروها تعریف جدیدی از فضا می گیرند که از یک فضای خدماتی به فضای مشاع تبدیل می شوند. ایراد دیگری که اینگونه ساماندهی از فضا دارد، حجم فراوان راهروها ست که اگر بخواهیم حیاط را به همین گونه (حیاط مرکزی) حفظ کنیم، نوعی از چیدمان فضایی مشابه اتاقهای یک مهمان سرا به وجود می آید که در کنار یکدیگر چیده شده اند. اصولا این مساله که خانه های حیاط مرکزی برای خانواده گسترده بوده اند و هم اکنون خانواده ها ساختاری هسته ای دارند، اولین مساله ای است که استفاده از این گونه چیدمان اتاقها و حیاط مرکزی را با تردید مواجه می نماید و به نظر من باید رابطه ای جدید میان اتاقها و حیاط ها را جستجو کرد که در عین حال که رابطه بی واسطه حیاط و اتاق حفظ گردد، چیدمان صحیحی برای اتاقها نیز به دست آید. استفاده از دو حیاط شاید یکی از راهها ست که به آن اشاره شد.

راه حل دیگر آن است که راهروها در پشت اتاقها قرار گیرند. آنچه در این حالت ایجاد می شود به ظاهر یک راهروی تنگ و طولانی است، اما با توجه به امکان نور گیری از سقف (به خصوص اگر راهرو در جهت شمال باشد) و ایجاد فضاهایی در بدنه راهرو می توان فضاهایی جدید را خلق کرد که پتانسیل های فراوانی دارد.

به هر حال هر دوی این راه حلها حیاط را از محورهای عبور و مرور خارج می نماید و در نتیجه، زنده بودن حیاط باید در وجوهی دیگر دنبال شود . آنچه در کوران اتودهای طراحی بررسی شد این بود که شاید، باید تعریف حیاط های مرکزی را به چندین حیاط داخلی تغییر داد. حیاط های داخلی خصوصیاتی مشترک با حیاط مرکزی دارد که در قسمت حیاط ها به آن اشاره خواهد شد. دیگر ضعف ساختاری سیستم حیاط مرکزی این است که نور گیری مستقیم تنها در یک لایه مجاور با حیاط امکان پذیر است. این مساله هنگامی که تعداد فضاهای اصلی افزایش یابد، نیاز به حیاط های دیگر را ایجاد می کند. این مساله در گذشته نیز سبب ایجاد خانه های چند حیاطه شده است. در شرایط مختلف ممكن است حالات دیگری هم صورت گیرد كه بر این اساس تقسیم بندی های زیر بدست می آید:

1-محور اصلی چند حیاط موازی هم است

2 - محور اصلی دو یا چند حیاط موازی است ولی كنار هم است

3- محورهای اصلی عمود بر هم است

4- تركیبی از سه مورد بالا

نظم هندسی و تناسبات در مسکن سنتی یزد

معماری ایران در بستر هندسه ای غنی شکل می گیرد که استوار بر تناسباتی انسانی است. این تناسبات چه در سطوح افقی و چه در سطوح عمودی تاثیر گذار بوده و فرآورده ای متناسب را ایجاد می نماید که در کلیه بناهای معماری سنتی قابل مشاهده است. آنچه این مطلب را بیشتر قابل توجه می کند آن است که آنچه بیش از همه چیز تعیین کننده این تناسبات بوده است، الگوی رفتاری زندگی بوده است نه محدودیت های سازه ای و امثالهم. بنابراین بررسی این ابعاد و اندازه ها برای معماران امروزی نیز بسیار ارزشمند است. به همین دلیل پیش از بررسی جزء فضاهای مسکن به صورت مجزا، درباره هندسه و تناسبات مسکن به گفتگو خواهد شد.

نظم هندسی سطوح افقی و عمودی، حالت بلورین کامل تک تک اطاقها و نظم آنها با یکدیگر بر گردِ حیاط بر اساس هندسی، ترکیبِ یکپارچه بافتِ سنتی را به وجود می آورد. سرچشمه نظم هندسی تک فضا ها یا اتاقهای گردِ حیاط، از مستطیل محاط در شش ضلعی شش پهلو برابر گرفته می شود. نسبت اضلاع این مستطیل، عدد 1.666 است. با دوران این مستطیل حول مرکزش به اندازه 90- درجه، تناسب اطاقهای مختلف حاصل می شود: نسبتهای 3/3 - 3/5 - 5/5 و .... این شکلهای دو بعدی از اطاقها، که آنها را نهاد هر ردیف می نامیم، با نماهایی متفاوت نظیر نمای آراسته به ارسی، نمای آراسته به تیغه های آفتابگیر یا آفتاب شکن افقی و عمودی و یا بدون در و پنجره و باز به حیاط، وظایف مختلفی را به عهده می گیرند.

پیمون وسیله کار معمار سنتی بوده و کلیه اندازه ها با آن تنظیم می گشته است. پیمون، اندازه های خاصِ جزیی و کلی را به معمار می دهد که در قسمتهای مختلف بنا تکرار می شود و تناسب اجزا و کل را تضمین می کند. در واقع معمار با به کار بردن پیمون می توانست طرح، محاسبه و اجرای کار را یکجا انجام دهد و مطمئن باشد که هم طرحش متناسب و زیبا و هم محاسبه و اجرایش درست خواهد بود.

در اطاقهای با ارتفاع کوتاه که در طرفین اطاق ها با ارتفاع بلند قرار می گیرند، به جهت عمق متنوع اطاق، دو و یک چهارم واحد است. نسبت عمومی بین دو اندازه طول و عرض قالی و قالیچه های ایرانی، نزدیک به نسبت پنج به سه می باشد که نهایتا نسبتی معادل نسبت دو ضلع مستطیل خوشایند در معماری سنتی ایران است. اما با وجود این، اطاق هیچگاه با یک قالی یا قالیچه فرش نمی شده است بلکه برای پوشانیدن کامل کف اطاقها از انواع قالی با نامهای کناره، کلگی ومیانه استفاده می شده است. میانه، معمولا قالی یا قالیچه ای است که کمی از ابعاد اطاق کوچکتر است وعرضی بین 06/ 1 تا 50/1 مترو طولی بین 35/1 تا 10/2 متر دارد. بقیه اطاق با فرشهای کلگی وکناره پوشیده می شود. فرش کلگی به عرض 50/1 تا 10/2 متر و به طول 20/3 تا 30/6 متر است. فرش کناره به عرض 75/0 تا 50/2 متر وبه طول 10/1 تا 00/6 متر است » .

یافتن مدول انسانی مناسب، امروز نیز مساله مهمی است که هندسه مسکن از آن شکل می گیرد و به عنوان حلقه مفقوده در مطالعات معماری ایران، هنوز مطالعات سامان یافته ای در این باب صورت نگرفته است. طراحی فضاهای امروز بر حسب متر و سانتی متر صورت می گیرد اما کف پوش این فضا ها قالی هایی است که با تناسبات گز و چارک طراحی شده است. آنچه تا کنون طی مطالعات مسجل است، تناسبات 3 و 5 است که در معماری ایرانی حضور دایمی دارد.

جمع بندی

نگرش به خلوت همواره یک عامل اصلی در شکل دهی فضاهای داخلی مسکن بوده است. تغییرنگاه به خلوت را در طرحهایی در مقیاس جغرافیایی ایران به خوبی می توان تشخیص داد. در یک خانه در شمال ایران با اختصاص یک اتاق برای میهمان، خلوت ساکنان را تامین می کرده اند، اما در ناحیه کویری این تقسیم بندی در حد دو حیاط بیرونی و اندرونی لازم بود تا خلوت ساکنین تامین شود. هرچند اینگونه از رفتارها در روزگاران کنونی بسیار به یکدیگر نزدیک شده است اما هنوز ته مایه های تفاوت را می توان در مناطق گوناگون یافت، که خود بسیار مهم است. در تعاریف مربوط به خلوت یک ویژگی مشترک وجود دارد. نکته اصلی این تعاریف، توانایی کنترل افراد و یا گروهها بر تعامل دیداری، شنیداری و بویایی با دیگران است. برای مثال راپاپورت (1977) خلوت را "توانایی کنترل تعامل اجتماعی، حق انتخاب و امکان تعامل اجتماعی دلخواه فرد " تعریف کرده است. " خلوت نباید به گوشه گیری از جمع و انزوا منجر شود " .

نوع و میزان خلوت مطلوب به الگوی جاری فعالیت، زمینه فرهنگی، شخصیت و انتظارات فرهنگی وابسته است. خلوت الزاما فردی نیست و می تواند در مقیاس خانوادگی و یا دوستان در فاصله میان انزوا و ازدحام به دست آید. روحیات و فرهنگها در این زمینه بسیار تاثیرگذار است و نمونه بارز آن را می توان در بین روحیات شرقی و غربی دید.

منابع اطلاعاتي

آلپاگونوولو، آدریانو- اقبالی، رحمان- دادخواه، مهیار- ربوبی، مصطفی- شریعت، آذرندخت - صانعی ، سیامک- فلامکی ،محمد منصور- مهریار،محمد، معماری بومی، نشر فضا، تهران،1365.

ابوضیاء،فرهاد- قزلباش،محمدرضا ، 1364، الفبای کالبد خانه سنتی یزد ،تهران، انتشارات وزارت برنامه و بودجه.

فتحی، حسن, ساختمان سازی با مردم، ترجمه علی اشرفی، انتشارات دانشگاه هنر، تهران، 1372.

لنگ، جان، آفرینش نظریه معماری: نقش علوم رفتاری در طراحی محیط، ترجمه دکتر علیرضا عینی فر، دانشگاه تهران، تهران، 1381.

حجت، عیسی، سنت و بدعت در آموزش معماری- پایان نامه دکترای مهندسی معماری، دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، 1381.

شمس ، امید، طراحی یک همسایگی مسکونی در مجاورت بافت قدیم قم- پایان نامه کارشناسی مهندسی معماری، دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، 1384.

معماریان, غلامحسین،1372، دفتري از كوير- سيری در معماری آب انبارهای يزد، تهران، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران.

www.iiny.org, 18/06/2009,18:20

www.iran-eng.com,18/06/2009,20:15